چشم دوخته ایم به روزهایی که می آیند
منتظریم ، روزی ، شبی ، جایی
خوشبختی را گیر بیاوریم و فریاد بکشیم :
هی ! تو تا الان کجا بودی؟!
غافل از این که خوشبختی بین همین روزهای کشدار و داغ تابستان
میان همین سحر و افطارها
بین پیامهای اینباکس موبایلمان
لابه لای خطوط وبلاگ هایمان...
بین همین دلخوشی های کوچک اول صبح
جاخوش کرده !
معلومه دلت خوش می باشد گلم!
این صبح رو شب کردنا خوشبختی نیست، اینا فقط روزایین که بدون هیچ اتفاق و هیجانی می گذرن؛ گیریم که اتفاق بد هم توش نمیفته.
فکر می کنی!
لحظه ها را در انتظار خوشبختی گذراندیم
افسوس که خوشبختی لحظه ای بود و گذشت
این دوست خوب ترانه بانو معلومه هنوز داره دنبال خوشبختی صبحشو شب می کنه تا پیداش کنه
حیف روزای رفته
من هم باورم همینه.
اما یقین ندارم هنوز...
خیلی به دل نشست.