هنگامی که لشکر امام ، قصد بازگشتن کردند
حر با لشکر خود سر راه آنها را گرفت و مانع شد
حضرت خطاب به حر فرمودند: ثکلتک امک ، ما ترید ؟ ( مادرت به عزایت بنشیند ، از ما چه می خواهی؟)
حر گفت : اگر کسی دیگر غیر از تو، نام مادرم را می برد ، جوابش را می دادم ، اما به مادر تو جز تعظیم و تکریم ، نمی توان کاری کرد ....
حر را ، ادبش سعادتمند کرد ....
آموزنده بود مرسی
تا حالا :
استقامت
ادب
دل و عمل
دست حر را مادر گرفت ...
کاش ادب کنیم
سلام
اولین بار بود به وبلاگتون سر میزدم
خیلی لذت بردم
جالب بود مطالبتون
این شا الله ما هم این منازل رو درک کنیم: ادب عمل استقامت. . .
منتظر بقیه منازل هستیم
من موندم چی من قراره منو سعادت مند کنه
این مطلب رو امروز تو رادیو وقتی سوار تاکسی بودم شنیدم نکنه تو هم رادیو گوش میدادی؟
وبلاگ خوبی داری زیاد لایک زدم :)