بچه ها دور هم جمع شده اند با ماشین های کوچکشان بازی می کنند
امیر حسین که پدرش نمایشگاه اتومبیل دارد ، حین بازی دائم مدل ماشین های پدرش را ردیف می کند
_ بابام یه تویوتای کپه داره ، یه 206 داره ، یه کمری داره یه ... و مسلسل وار اسم ماشینها را ردیف می کند
طاها هم کم نمی آورد می گوید :بابام دوتا تریلی داره ، با همه ماشین هایی که بابای تو داره ...
مبینا که از همه کوچکتر است و تازه می تواند جمله بندی کند یک دفعه با بغض سرش را بالا می آورد و فریاد می کشد : بابای منم پجو ۲۵۰ داره ...
بعد اونوقت شما برای رو کم کنی چی گفتید ؟
شما بودید چی می گفتید؟