معجزه یعنی وقتی که غرق در زندگی و افکار و دغدغه های خودت هستی ،
کسی آرام می آید ، سرش را پایین می اندازد و بدون هیچ توقعی می رود آن گوشه پایین قلبت می نشیند
بی سرو صدا ، آنقدر که اصلا متوجه اش نمی شوی
بی هوا ساکن دلت می شود و بی توقع سر و سامانش می دهد
بودنش مثل یک گرمای دلپذیر است وسط یک یخبندان درست و حسابی
پ . ن ) بودنت معجزه است برای این دل بی سامان ...
پ . ن ۲ )مخاطب خاص دارد
گفتم وصال کامت خواهم رسید روزی
گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی
(فیض کاشانی)
اره مشکل ندیدن از ماست
این سر و ما قدمت یا حسین (ع) ...
***
از این معجزات کم اتفاق می افتد ... قدرش را بدان .
بله دقیقا معجزه است !!!!
اتفاقا... اینش معجزه است که تو حضور اون فرد رو متوجه شی. وگرنه این که یکی تو همچین شرایطی بیاد بشینه گوشه ی قلبت و ... این معجزه نیست، چیزیه که خیلی اوقات اتفاق میفته، وقتی معجزه است که تو اونو ببینی... و این برای تو معجزه نیست، برای اون بنده ی خداییه که اومده نشسته...
سروسامان می دهد یا بی سروسامان می کند؟!!